زاهدی گوید:
جواب چهار نفر مرا سخت
تکان داد . اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا
به او نخورد . او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!
دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟
سوم
کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای ؟
کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت و گفت:تو که شیخ شهری بگو که این
روشنایی کجا رفت؟
چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد . گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن .
گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟
ایران انجمن
ایران انجمن ، انجمن ایرانیان هراه با بخش هایی متنوع و علمی همچون بخش آموزش های متنوع وبلاگ نویسان و ابزارهای متنوع برای وبلاگ نویسی ، شبکه و امنیت ، بخش دانلود نرم افزارها و بازی های روز دنیا ، بخش ارائه ی آنتی ویروسهای روز دنیا جهت دانلود ، بخش کامپیوتر و لوازم جانبی ، بخش داستان ها و روایت های ایران زمین ، بخش سرگرمی و بخش آموزش زبان انگلیسی و تالار معماری ، بازی های آنلاین و بسیاری از مطالب متنوع و مفید دیگر همراه با مدیرانی توانمند برای رفع و پاسخ گویی به تمام مشکلات و سوالات شما در خدمت شما وبلاگ نویسان عزیز میباشد .
ایران انجمن :
www.iranjoman.com
حضور خود را در بین سایر هموطنان ایرانیمان اعلام نمایید .
ایران انجمن، خانواده ایرانی ... ما آنچه هستیم که هستیم
این ۴ سخن منم تکون داد
اره گفتم یدفه چرا اینقد گردو خاک شد!!!؟ پس مال تکون خوردن شما بوده؟