تو می روی من نیز می روم اما هرگز این بهار در غم رفتن ما جای خود را به زمستان نخواهد سپرد زندگی نه به تو دل سپرده است نه به من و من باور دارم زندگی بی وجود من و تو باز هم نامش زندگی خواهد بود...!
دوباره جهانی کثیف و خراب و چشمان من ، خسته و پر ز آب نگاهی به دنیای زشت و پلید نگاهی به دنیای پشت طناب به صبحی دگر ، ساعتی بیش نیست بیا ، گردنت ، اندکی هم شتاب خداحافظت ای جهان پلید خداحافظت ای خوشی - ای سراب و حالا سکوتی که حاکم شدست به من ... گردنم ... حلقه ی یک طناب ...
پنج وارونه چه معنا دارد؟! خواهر کوچکم از من پرسید من به او خندیدم کمی آزرده و حیرت زده گفت روی دیوار و درختان دیدم؛ باز هم خندیدم گفت دیروز خودم دیدم پسر همسایه پنج وارونه به مینو میداد آنقَدَر خنده برم داشت که طفلک ترسید بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم بعدها وقتی غم سقف کوتاه دلت را خم کرد بی گمان میفهمی پنج وارونه چه معنا دارد...