تـصــویر من در آیـــنه تشکیل می شود
وقتی که سال چشم تو تحویل می شود
آخر قصه ی ما را
همان اول لو دادند
همان جایی که گفتند:
"یکی بود و یکی نبود" !!
****
تو دور می شوی
من در همین دور می مانم !
پشیمان که شدی
برنگرد !
لاشه ی یک دل که دیدن ندارد !
****
این روزها
احساس ام که بر کاغذ می نشیند
پاک می شود!
آمار حاکی ست
ورق برگشته
روی کاغذ,
همه باخته ایم!
بودی !
زنده بودم ...
رفتی !
خشک شد !
و حالا میمیرم هر روز غروب
پای همان درخت همیشگی ...
سال ها می گذرد
و من از پنجـره ی بیـداری
کوچه ی یــاد تــــو را می نگـرم ..
می پویم ..
و چنـان آرامـم
که کسی فکـر نکـــرد
زیـر خاکستـر آرامـش من
چه هیاهویی هست !!
عاشقی هم دردی است !
و من از لحظه ی دیـدار تــــو می دانستم
که به این درد
شبـی
خواهـم مــرد !