یکی مثل هیچکس

سلام غزل جان میلت هک شده هروقت اومدی وب تو بخش نظرات کامنت بذار

یکی مثل هیچکس

سلام غزل جان میلت هک شده هروقت اومدی وب تو بخش نظرات کامنت بذار

وقتی دلت خسته شــد

وقتی دلت خسته شــد

 

 

 

وقتی دلت خسته شــد

دیگر خنده معنایی ندارد ...

فـقـط می خندی تا دیگران ، غم آشیانه کرده در چشمانت را نـبـیـنـنـد !

وقتی دلت خسته شــد ،

دیگر حتی اشکهای شبانه هـم آرامت نمی کنند ...

فـقـط گریه می کنی چون به گریه کردن عادت کرده ای !

وقتی دلت خسته شــد ،

دیگر هیچ چیز آرامت نمی کند به جز دل بریدن و رفتن ...!

خداجونم حتما بهش بگو ...

خداجونم حتما بهش بگو ...

 

 

 

 

 

 

 

هر برگی که دست روزگار از دفتر زندگانیم جدا می کند،

آرزویی شیرین را با خود به همراه دارد که با فنا شدنش،

جزئی از وجود مرا به تباهی می کشاند؛؛؛

و من هر روز در انتظار برگی دیگرم؛؛؛

ولی افسوس که آن روزهای خوش هرگز فرا نخواهند رسید...

و شاید روزی که از آن می گریزم فرا رسد و من در گورستان آرزوهایم،

در زیر خروارها خاک که جسم نحیفم را در آغوش گرفته به ابدیت بپیوندم...


کجا رفت اون همه دوستت دارم ها...؟

کجا رفت اون همه فدایت شوم ها...اون همه قربونت برم ها...؟


می گفت: من بدون تو نمیتونم زندگی کنم...

ادامه مطلب ...

زندگی ادامه دارد...

 تو می روی

من نیز می روم

اما هرگز این بهار

در غم رفتن ما

جای خود را به زمستان

نخواهد سپرد

زندگی نه به تو دل سپرده است نه به من

و من باور دارم

زندگی بی وجود من و تو

باز هم نامش

زندگی خواهد بود...!

مرگ شاعر ...

دوباره  جهانی  کثیف  و  خراب

و چشمان من ، خسته و پر ز آب

نگاهی  به  دنیای  زشت  و پلید

نگاهی  به  دنیای  پشت  طناب

به صبحی دگر ، ساعتی بیش نیست

بیا ، گردنت ، اندکی هم  شتاب

خداحافظت  ای   جهان   پلید

خداحافظت ای خوشی - ای سراب

و حالا  سکوتی  که  حاکم  شدست

به من ... گردنم ... حلقه ی یک طناب ...


پنج وارونه چه معنا دارد؟!




پنج وارونه چه معنا دارد؟!

خواهر کوچکم از من پرسید

من به او خندیدم

کمی آزرده و حیرت زده گفت

روی دیوار و درختان دیدم؛

باز هم خندیدم

گفت دیروز خودم دیدم پسر همسایه

پنج وارونه به مینو می‌داد

آنقَدَر خنده برم داشت که طفلک ترسید

بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم

بعدها وقتی غم

سقف کوتاه دلت را خم کرد

بی گمان می‌فهمی

پنج وارونه چه معنا دارد...