یکی مثل هیچکس

سلام غزل جان میلت هک شده هروقت اومدی وب تو بخش نظرات کامنت بذار

یکی مثل هیچکس

سلام غزل جان میلت هک شده هروقت اومدی وب تو بخش نظرات کامنت بذار

خداجونم حتما بهش بگو ...

خداجونم حتما بهش بگو ...

 

 

 

 

 

 

 

هر برگی که دست روزگار از دفتر زندگانیم جدا می کند،

آرزویی شیرین را با خود به همراه دارد که با فنا شدنش،

جزئی از وجود مرا به تباهی می کشاند؛؛؛

و من هر روز در انتظار برگی دیگرم؛؛؛

ولی افسوس که آن روزهای خوش هرگز فرا نخواهند رسید...

و شاید روزی که از آن می گریزم فرا رسد و من در گورستان آرزوهایم،

در زیر خروارها خاک که جسم نحیفم را در آغوش گرفته به ابدیت بپیوندم...


کجا رفت اون همه دوستت دارم ها...؟

کجا رفت اون همه فدایت شوم ها...اون همه قربونت برم ها...؟


می گفت: من بدون تو نمیتونم زندگی کنم...

ادامه مطلب ...

سال نو، اهمیت و ضرورت هدف گذاری نو

to-do-list-cropped

هر سال با فرا رسیدن سال نو بسیاری از ما نیز همگام با طبیعت، به دنبال تحول جدیدی در زندگی خود هستیم. هر سال در این زمان همه ما رویاهای زیادی در سر می پرورانیم ولی با گذر ایام در تحقق بخشیدن به آنها چندان موفق نیستیم.

اکنون سؤال اینجاست که چگونه میتوانیم به رویاهایمان جامه عمل بپوشانیم؟ و چگونه میتوانیم به جای افسوس و حسرت خوردن از فرصت سوزی در سال گذشته این بار نهال آرزو هایمان را شکوفا کنیم؟، کاری که خیلی از افراد توانسته اند انجام دهند و من و شما هم با امید به خدا و کوشش خودمان میتوانیم انجام بدهیم.

قبل از هر چیز نیاز به  کسب کمی اعتماد به نفس است، این اعتماد به نفس زمانی به دست می آید که شما با مرور خاطرات ۱۲ ماه گذشته موفقیت های احتمالی خود را شناسایی و یادداشت نمایید، این موفقیت ها حتی میتواند شامل نکات کوچکی از جمله ” من کمتر با تلفن یا تلویزیون وقت سوزی کردم ” شود.

امیدورام با لیست کردن موفقیت های کوچک و بزرگ سال گذشته حس رضایت مندی و اعتماد به نفس در به سرانجام رساندن تعدادی از کار هایتان در شما بوجود آید.

حال بهتر است در این مرحله به آنچه میخواهید در سال جدید بهش برسید فکر کنید.

نکته: حتماً آرزوهای کوچک و بزرگتان را جایی یادداشت کنید، بهتر است سعی کنید همیشه جلوی چشمهایتان باشند تا همیشه محرک انگیزه هایتان شوند.

ادامه مطلب ...

کاش هنوزم کودک بودم!!!!


اگه من حق اتنخاب داشتم دوست داشتم همیشه همون کودک بمونم و هیچ وقت بزرگ نشم هیچ وقت.

وقتی بچه بودیم یادتون میاد وقتی که یه چیزی رو می خواستیم چطور راست راستکی و از ته دل گریه می کردیم؟ نه خجالتی نه نیاز به توضیحی! همه هم درکمون می کردن و می گفتن آخی بچه است.

اون وقت ها همه ی آرزو هامون فقط خیلی که میشد 5 تا بود یا شاید هم 6 تا وای که چه روز های بیادماندنی بود اون روزا. انگار اون روزا خورشید خورشید بود مهربانی هم جایی دوری نرفته بود. وقتی با دوستامون قهر می کردیم همش 5 دقیقه بود بعدش آشتی می کردیم . وقتی می خندیدم از ته دل بود از اون زیر زیرا انگار یکی اونجا نشسته بود و آدم و در حد مرگ قلقلک می داد. اما هزار افسوس که بزرگ شدیم . کودکی های من مثل یه خواب خیلی زود گذشت ، من حتی وقت نکردم با کودکی هایم خدا حافظی کنم. حتی نتونستم صورت کودکی هام و خوب ببینیم حتی نتوستم دستشو بگیرم و تو چشماش نگاه کنم و داد بزنم من نمی خوام بزرگ بشم مگه زوره! آره انگار زور بود و من خیلی بی رحمانه بزرگ شدم  آخه چرا ؟؟ حتی الان هم نمی دونم چه بلایی سر کودکی هام اومده؟ کجاست؟ هنوزم از نگاه معصومش خبری هست؟ کسی بهش محبت می کنه؟ کسی دستی به سرش می کشه؟

همیشه فکر میکردم وقتی بزرگ بشم دنیا قشنگتر میشه ولی نشد شاید  من اشتباه فکر می کردم راستش خودمم نمی دونم. هنوزم وقتی به اون دوران کودکی هام فکر می کنم گریم میگره اونم از نوع بی درمونش ، واقعا که چه روزهایی بود.ولی با همه بدی های این بزرگ بودن کوفتی!  دوستانی دارم که همه چیزه منن. یعنی اگه موجوداتی بنام دوست نبود شخصا من یکی که تو این دنیایی وامونده کم می آوردم.


چرا ما آدما از هم فرار می کنیم چرا؟ دقیقا همون موقع به هم نیاز داریم! یعنی دو روز فانی این دنیا این همه برای بد بودن ارزش ایجاد می کنه؟ مگه نمی بینیم که زمان با ما چه میکنه؟ کودکی هامونو نابود کرد و حالا جونی مون و ازمون میگیره و بعد هم یک جایی تموم میشم! حالا اونوقت فکر محبت و مهربانی هستیم. دقیقا تو فکر اینکه چه کارهای زیبایی می تونستبم بکنیم ولی نکردیم وحالا هم خودمون هم نمی دونیم که چرا خوب نبودیم  در حالی که میتونستیم خیلی خوب باشیم؟ چرا این شدیم؟؟ واقعا چرا؟ من که خودم هم از خودم شاکی ام و حال و حوصله خودمم ندارم! حالا نمی دونم چرا! دلم گرفته و نمی دونم چرا! اینقدر از این چرا ها هستن که نمی دونم چرا!!! خنده دارن نه!! البته بعضی  وقت ها اینجوری میشم و هیچ دوا و درمونی هم نداره.


پ.ن: ولی تو این دنیا آدم های خوب و مهربون خیلی زیاد هست و بدلیل وجود گرم و مهربون اون هاست که هنوز زندگی ادامه داره.


من درد تو را ز دست آسان ندهم

دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

از دوست به یادگار دردی دارم

کان درد به صد هزار درمان ندهم


پروانه



لبخند زدی و آسمان آبی شد

شب های قشنگ مهر مهتابی شد

پروانه پس از تولد زیبایت تا آخر عمر غرق بی تابی شد...

عشق می تواند در وجود هر کسی رخنه کند ...




دم جنبانک گفت:خب,چون از قلبت استفاده نمی کنی,قلبت را نمی بینی.ولی من مطمئنم که زیر این پوست کلفت یک قلب نازک داری.

کرگدن گفت:نه,من قلب نازک ندارم,من حتما یک قلب کلفت دارم.
دم جنبانک گفت:نه,تو حتما یک قلب نازک داری,چون به جای اینکه دم جنبانک را بترسانی,به جای اینکه لگدش کنی, به جای اینکه دهن گشاد و گنده ات را باز کنی وآن را بخوری,داری با او حرف می زنی.
کرگدن گفت:خب , این یعنی چی؟
دم جنبانک گفت:وقتی که یک کرگدن پوست کلفت ,یک قلب نازک دارد یعنی چی؟یعنی اینکه میتواند دوست داشته باشد,میتواند عاشق شود.
کرگدن گفت:اینها که میگویی یعنی چه؟
دم جنبانک گفت:یعنی...بگذار روی پوست کلفت قشنگت بنشینم,بگذار...

ادامه مطلب ...