یکی مثل هیچکس

سلام غزل جان میلت هک شده هروقت اومدی وب تو بخش نظرات کامنت بذار

یکی مثل هیچکس

سلام غزل جان میلت هک شده هروقت اومدی وب تو بخش نظرات کامنت بذار

اتصال به خرد کل

اتصال به خرد کل

 

 

چگونه است که وقتی به آب می‌گوییم: «دوستت دارم»، کریستالِ عشق می‌سازد و زمانی‌که به آن می‌گوییم: «دوستت ندارم»، کریستال آن مچاله می‌شود؟

اتصال به خرد کل

آیا تاکنون در مورد این مسائل اندیشیده‌اید؟


- پرندگانی که کوچ زمستانی و تابستانی دارند، در زمان خاصی از یک روز خاص، کوچ خود را شروع می‌کنند و دسته‌جمعی به محل مقصد می‌روند و دوباره در ساعت خاصی از یک روز خاص به محل مبدأ بازمی‌گردند. در طی این مسیر، شب‌ها پرواز می‌کنند و روزها در محلی که دانه و غذا فراوان است، فرود می‌‌آیند و به تغذیه و استراحت می‌پردازند ولی آیا با خود اندیشیده‌ایم که آن‌ها از کجا می‌دانند که چه زمانی باید حرکت کنند و یا چه زمانی باید برگردند؟ شاید گرما و سرمای محیط، باعث این تصمیم آن‌ها می‌گردد ولی از کجا می‌دانند که کجا باید بروند و به کجا باید بازگردند؟ شاید از روی غریزه.

چگونه فوج‌فوج حرکت می‌کنند ولی هرگز با هم یا با جایی تصادف و برخوردی ندارند؟ چگونه هرگز مسیر را گم نمی‌کنند؟ ردیاب دارند یا از روی غریزه و فطرت عمل می‌کنند؟

- چگونه است که یک جوجه‌پرنده به محض خروج از تخم، می‌داند که باید از نوک مادر، غذا بگیرد؟

- چگونه است که زنبوری به‌دنبال غذا به محلی می‌رود، آن‌جا را پیدا می‌کند و بعد برمی‌گردد و زنبوران دیگر را درست به همان محل راهنمایی می‌کند؟‌ آیا او نیز ردیابی می‌کند؟ چگونه؟

- آیا تابه‌حال در مورد گیاهان و ریشه‌ی آن‌ها اندیشیده‌اید؟ یک دانه‌ی سیب از کجا می‌داند که باید درخت سیب شود و میوه‌ بدهد و یک دانه‌ی گندم از کجا می‌داند که باید شاخه‌ی گندم شود و گندم بدهد و...

- در یک زمین، با یک نوع خاک، یک نوع آب‌وهوا، یک نوع آبیاری و درکل، در شرایط یکسان، چگونه است که یک میوه، ترش و سبزرنگ و یک میوه، قرمز و شیرین، یک میوه آبدار و یک میوه کم‌آب و... می‌روید؟

- یک گیاه از کجا می‌داند که بهار باید دوباره زنده شود و شاخ و برگ بدهد،‌ تابستان باید میوه بدهد، پاییز باید کم‌کم زرد شود و زمستان به‌ خواب زمستانی برود؟

- خورشید از کجا می‌داند که چه‌وقت باید طلوع کند و چه‌وقت باید غروب کند؟

- زمین و ماه و ستارگان و سیاره‌ها از کجا می‌دانند که باید چگونه گردش کنند تا با هم برخورد نکنند و روز و شب و ماه و سال و فصل‌ها را به‌وجود آورند؟

- چگونه است که الکترون، نوترون و پروتون در کنار هم قرارمی‌گیرند و براساس انواع آرایش مولکولی، عنصرهای خاصی به‌وجود می‌آورند؟ این الکترون‌ها، نوترون‌ها و پروتون‌ها یا درکل، اتم‌ها و مولکول‌ها از کجا می‌دانند که چگونه باید آرایش یابند تا آن عنصر خاص نمود یابد؟

- چگونه است که در یک دریا و یا یک اقیانوس که آب شور دارد، حیوانات و گیاهانی به‌وجود می‌آیند که شور نبوده و قابل استفاده هستند؟

- چگونه است که وقتی به آب می‌گوییم: «دوستت دارم»، کریستالِ عشق می‌سازد و زمانی‌که به آن می‌گوییم: «دوستت ندارم»، کریستال آن مچاله می‌شود؟

- چگونه است که آب با شنیدن و یا دیدن برچسب کلمه‌ی جنگ، کریستالش مچاله می‌شود و با شنیدن و یا دیدن برچسب کلمه‌های عشق، دوستی، صداقت و ایمان، کریستالی به زیبایی زیباترین جواهرهای دنیا می‌سازد؟

دو مورد آخر، موردهایی است که «دکتر ایموتو» در «ژاپن»، بر روی آب آزمایش کرده و درستی آن‌ها را به اثبات رسانده است.

به‌طور کلی، جهان هستی، هوشمند و باشعور است و تمام ذره‌های آن، با خرد کل در ارتباط هستند.

در قرآن کریم آمده است: «حتی ریگ‌های بیابان، در حال تسبیح من هستند.»

شاید تابه‌حال با خود فکر می‌کردیم که یک ریگ یا سنگ، جامد و مرده است، پس چگونه می‌تواند تسبیح خداوند رحمان و رحیم را بگوید؟ ولی امروزه با عکسبرداری از هاله‌ها دریافته‌ایم که حتی یک ریگ بیابان نیز هاله‌ دارد و هرچیزی که هاله‌ی انرژی ‌داشته باشد، زنده است و می‌دانیم که الکترون‌ها، پروتون‌ها و نوترون‌های درون یک ریگ نیز به‌طور دائم در حال نوسان و حرکت هستند و می‌دانند که چگونه ترکیب شوند و چه چیزی را بسازند، پس زنده و هوشمند هستند و خود را آن‌گونه که ما می‌خواهیم، به ما نشان می‌دهند.

بنابراین، یادمان باشد دنیا نیز که از ذره‌های الکترون، شکل یافته، هرطور که ما بخواهیم، خود را به ما نشان می‌دهد. اگر بگوییم: «این دنیا، بهشتی زمینی است، محل آسایش، محبت و عشق، صلح و دوستی و... است»، همان را به ما نشان خواهد داد و اگر بگوییم: «این دنیا جهنم است، محل درد و رنج و عذاب، دشمنی و کینه‌ورزی، جنگ و درگیری و... است» نیز همان را برای‌مان رقم خواهد زد.

آن‌چه را درواقع باور کنیم، در زندگی‌مان رخ خواهد نمود. این‌که فکر کنیم خوشبختیم یا بدبخت، هر دو صحیح است، زیرا هرگونه که بیندیشیم، همان اندیشه، شکل واقعیت به خود خواهد گرفت.

نحوه‌ی نگرش ما به زندگی، نوع اندیشه، باورها و تفکر ماست که دنیای پیرامون ما را می‌سازد و درنهایت آب، باد، خاک و آتش، سیاره‌های آسمانی، ماه و زمین و خورشید و در کل، تمام ذره‌های هستی به‌دلیل همین هوشمندبودن است که می‌دانند باید چه بکنند زیرا به «خرد کل» اتصال دارند، به دانشی بی‌انتها که همه‌جا را فراگرفته است.

در درون هر جسم فیزیکی (چه یک سلول باشد یا یک جنگل یا یک انسان)، هوش ذاتی، غریزی و فطری وجود دارد که آن موجود زنده را به سوی کمال، ظهور و نمودی کامل‌تر و متعالی‌تر می‌راند و جلو می‌برد.

کل جهان هستی، هدفمند عمل می‌کند و این هدف در جهت مثبت و خیر در حرکت است، حتی بزرگ‌ترین سختی‌ها و مصیبت‌ها نیز مانند دیگر چیزهای طبیعت و خلقت، هدف و مقصدی برتر را تعقیب می‌کنند. در غیر این‌صورت، هرگز اتفاق نمی‌افتادند. آن‌ها اتفاق می‌افتند تا یا چیزی به ما بیاموزند و یا ما را قوی‌تر و قدرتمند‌تر سازند.

کل ذرات هستی از هوش فطری و غریزی برخوردارند ولی خود این هوش فطری نیز به هوش برتر اتصال دارد، به روح خداوند، به خرد کل. خرد و دانشی که کل جهان هستی را به نظم نگه داشته است. هوش و ذکاوت و دانشی نامحدود و لایتناهی که مسؤول خلقت تمامی آفرینش است.

خداوند در قرآن می‌فرماید: «کل هستی، ارواح واحده هستند» و باز خداوند پس از ساختن گِل انسان فرموده است: «و بعد، از روح خود در او دمیدم.»

ما انسان‌ها، فکرها و احساس‌های خود را جدا از دیگران می‌دانیم و همین باعث می‌شود در زندانی از جنس وجود خود که دیوارهای آن آرزوهای شخصی و علاقه به چند فرد محدود از نزدیکان می‌باشد، محبوس گردیم. پس وظیفه‌ی ما انسان‌ها، آن است که خود را از این زندان نجات دهیم و دایره‌ی مهرورزی را وسیع‌تر کنیم تا تمام موجودات هستی را دربرگیرد.

 

حال ببینیم که شبکه‌ی خرد کل یا اطلاعات کل کائنات چگونه عمل می‌کند؟
 

 

در رأس این شبکه، خود خداوند قراردارد و انسان‌ها،‌ حیوانات، گیاهان،‌ سیارات، کهکشان‌ها و دیگر ذرات هستی نیز هر یک در شاخه‌ای از شبکه قراردارند. ذرات هستی به‌طور کامل به این شبکه متصل هستند و با آن دادوستد اطلاعات دارند و از طریق این شبکه‌ی شعور الهی، شعورمند عمل می‌کنند ولی چرا برخی از ما انسان‌ها کم‌کم داریم از این شبکه دور می‌شویم؟

- نداشتن ایمان و اعتقاد قلبی به وجود خالق

- نداشتن ایمان و اعتقاد کافی به این‌که جهان به سمت رشد، کمال و خیر در حرکت است

- مخفی نگه‌داشتن اطلاعات و نگه‌داشتن آن‌ها فقط برای خود

- و از دست دادن میل کمک به هم‌نوع

برای نمونه اگر کسی از ما طرز تهیه‌ی غذایی که در پخت آن مهارت داریم را بپرسد، تمام اطلاعات را به او نمی‌دهیم و به‌اصطلاح، فوت آن را برای خودمان نگه‌می‌داریم و بدون آن‌که بدانیم با دریغ کردن همین کمک کوچک، خود را از شبکه خارج و یا دور می‌سازیم. از آن‌جایی که در این جهان، هیچ‌چیزی گم نمی‌شود و هر چیزی هم‌جنس خود را جذب می‌کند، پس اگر من به یک نفر اطلاعات خود را برسانم، از طریق آن یک نفر به شبکه‌ وصل می‌شوم و اگر به دو نفر برسانم، از طریق دو نفر به شبکه وصل می‌شوم و اگر به کل جهان برسانم، از طریق کل انسان‌های جهان به شبکه‌ی اطلاعات خرد کل متصل می‌گردم و پس از مدتی متوجه می‌شوم خیلی چیزها را می‌دانم بدون آن‌که برای آن‌ها کلاس رفته باشم و یا معلمی داشته باشم. من تنها با دادن اطلاعات به هم‌نوعان خود، آن هم از روی میل و رضایت، می‌توانم به تمامی دانشی که در کل کائنات وجود دارد، دست یابم. پس چه خوب است ما نیز هم‌چون طبیعت، بی‌دریغ و بدون هیچ چشمداشتی به همه‌ یاری برسانیم.

بودن در شبکه‌ی اطلاعات خرد کل، چه مزایایی دربر دارد؟

وقتی که ما به شبکه‌ وصل می‌شویم، درب نعمت‌های الهی به روی‌مان بازمی‌گردد و طبق قانون «جذب» و «تابش»، هیچ‌چیزی در این جهان گم نمی‌شود و با هر دستی که بدهیم، با همان دست می‌گیریم. هم‌چنین پس از اتصال به شبکه، از خدا می‌خواهیم تا به ما رضایت قلبی بدهد تا به‌جایی برسیم که همیشه یاد‌مان باشد همه‌چیز از سوی اوست حتی اگر در ظاهر، عذاب‌آور و یا دشوار به‌نظر برسد.

تا زمانی‌که در شبکه‌ی خرد کل یا انرژی الهی هستیم،‌ هر محبتی که می‌کنیم، مهری که می‌ورزیم، هدیه‌ای که می‌دهیم، دانشی که ارائه می‌دهیم، کمک مالی که می‌کنیم و... همه و همه چندین و چندبرابر به ما بازمی‌گردد همان‌گونه که در قرآن آمده است: «اعمال نیک شما گاهی تا 7برابر پاداش دارد.»

با امید به این‌که همواره از عشق الهی، شور الهی، نور الهی و آرامش الهی لبریز باشید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد