در همین حال تعدادی از مشتریان در انتظار
میز خالی بودند، پیشخدمت با عصبانیت پاسخ داد: ۳۵ سنت، پسر سکه هایش را
شمرد و گفت: لطفا یک بستنی ساده، پیشخدمت بستنی را آورد و به دنبال کار
خود رفت، پسرک نیز پس از خوردن بستنی، پول را به صندوق پرداخت و رفت.
وقتی پیشخدمت بازگشت، از آنچه دید حیرت کرد، آنجا در کنار ظرف خالی بستنی،
۲ سکه ۵ سنتی و ۵ سکه ۱ سنتی گذاشته شده بود، برای انعام پیشخدمت…