زندگی دفتری از خاطرهاست ... یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ... یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست ،چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد... ما همه همسفریم
انسان مانند یک هواپیمای سه موتوره است که موتور وسط ارتباط با خدا، موتور دست راست ارتباط باخود (اعتمادبه نفس) و موتور دست چپ ارتباط بادیگران است. درصورت روشن بودن این سه موتور انسان اوج می گیرد
گریه هم با من دگر نامهربانی می کند / قلبم اما گریه هایش را نهانی می کند
اشک تنها مونس شبهای تارم بود و بس / اشک هم با غم دگر اما تبانی می کند
بلبلی در زیر باران نگاهم لانه داشت / اینک اما جغد شومی نغمه خوانی می کند
باغ قلبم از هجوم دردها پاییز شد / غصه هم در آن به شادی باغبانی می کند
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر با خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی آنقدر می دانم که می خواهم گلویم سوتکی باشد
به دست کودکی خردسال و بازیگوش
که هر دم بشکند این سکوت تلخ مرگبارم را
خوب گوش کردن را بیاموز فرصتها گاه آهسته در میزنند